سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جاده مه گرفته

پیر زن: مسجد گوهرشاد هاردادو؟ (مسجد گوهرشاد کجاست؟)

پسرک: من عربی بلد نیستم! اَل مُستقیم...

پیرزن: ایستیرم گِدم مسجد گوهرشادآ(میخوام برم مسجد گوهر شاد)

پسرک: عربی نمیفهمم...اَل مُستقیم...اِهدِنا الصِراط المُستقیم...

قیافه من: اولشوااااای بعدشخیلی خنده‌دار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این داستان کاملا واقعی است و در مقابل دیدگان من در صحن جامع امام رضا علیه السلام اتفاق افتاد...

فکر کنم این پسرک جوان تا به حال تو ایران زندگی نکرده بود که زبان ترکی رو از عربی تشخیص نمی داد!

برای دوستانی که ترکی زبان نیستند،ترجمه اشو توی پرانتز نوشتم.دوتا زبون بلد باشی، روحیه اتم شاد میشه.مؤدب

عیــــــــــــــــــــــدتون مبارک...

 



نوشته شده در جمعه 92 دی 20ساعت ساعت 6:0 عصر توسط همرنگ دریا| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin