سرخوش زسبـوي غم پنهــاني خويشمچون زلف تو سرگرم پريشاني خويشم
ياعلي
دو کوهه تو يک پادگان نيستي ، تو قطعه اي از خاک کربلايي .چرا که ياران عاشورايي سيد الشهدا را به قافله او رسانده اي ، دو کوهه ! بعضي ما را سرزنش مي کنند که چرا دم از کربلا مي زنيد و از عاشورا . آنها نمي دانند که براي ما کربلا بيش از آنکه يک شهر باشد يک افق است ، يک منظر معنوي است که آن را به تعداد شهدايمان فتح کرده ايم .نه يک بار .نه دو بار .به تعداد شهدايمان .بالاخره تو هم راوي فتح بودي و فتح کردي کربلا را .