پيام
+
روزي شخصي در حال نماز خواندن در راهي بود و مجنون بدون اين که متوجه شود از بين سجاده اش عبور کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: "هي!!! چرا بين من و خدايم فاصله انداختي؟" مجنون به خود آمد و گفت: "من که عاشق ليلي هستم تورا نديدم، تو که عاشق خداي ليلي هستي چگونه مرا ديدي؟
حسين.م
89/5/19
همرنگ دريا
ممنون، قابل شما رو نداشت...
*التيام
تلنگور خوبي بود به.....
نيلوفر
واقعا چـــــــــــــــــــــــرا؟؟؟
همرنگ دريا
واقعا... موافقم...@التيام
*::.دکترسارا.::*
بياييد دعا کنيم که در هنگام نماز ياد غم وغصه هاي حال واينده وگذشته و طرحها ونقشه ها نيفتيم کلاهمون را هم مي اندازيم هوا ....
همرنگ دريا
نيلوفر جان اينو بايد از خودمون بپرسيم كه چرا؟؟؟؟؟؟؟
همرنگ دريا
اره سارا جان... اينم فكر خوبيه...
مرصاد
زيبا بود حقيقتا
همرنگ دريا
قابل شما رو نداشت...
همرنگ دريا
نه خير نبود@ اقاي صادقي