پيام

همرنگ دريا
90/1/17

+ ترسيده بودم از اين ترديد که دير زماني بين من و آسمان ديوار ساخته بود.اما امروز ،دوباره باران گرفت و کسي در دلم زمزمه کرد: " هنوز هم مي شود به معجزه ايمان داشت."

حرف امروز من 94/2/2

ديروز توي گلزار شهدا بودم که بارون گرفت... عجب باروني... عجب هواي... نفس جمع کردم دوباره براي مدتي تا بتونم هواي آلوده شهر رو تحمل کنم... جاي همون خالي...چقدر زود هواي شهر نفسم را گرفت....

من دلم مي خواهد که خدا با باران دفتر انديشه ي تاريکم را سبز کند، گيج گيجم همه جا باران است پس چرا دفتر انديشه ي قلبم خاليست،باز حتما چتر خودخواهي ذهنم باز است....:(((((((((((((((((

برا خودت ميگي ميخندي؟!:دي

بروي دفتردلم نوشته بود يک شهيد// براي خاطرخدا شما ادامه ام دهيد

اين گريه است نه خنده ساقي....!

جل الملق!:))

عقل مي گويد بمان و عشق مي گويد برو و هر دوي اين ها را خدا آفريده است تا وجود انسان در حيرت ميان عقل و عشق معنا شود... سيد شهيدان اهل قلم....

ياران الهي که بحق پيوستند از دام تعلقات دنيا رستند// چشمي به تماشاي جهان بگشودند ديدند که ديدني ندارد بسيتند!

بيا گل بگو،گل بخوانيم// به ياد شهيدان تغزل بخوانيم//بيا با رديف وجيها وجيها// دوبيتي ، دعاي توسل بخوانيم...

هر که ميخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند اگرچه خواندن داستان را سودي نيست اگر دل کربلايي نباشد. سيد شهيدان اهل قلم...

پندار ما اين است که شهدا رفته اند و ما مانده ايم اما حقيقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند... سيد شهيدان اهل قلم...

خدايا چقدر دوست داشتنى وپرستيدنى هستى هيهات كه نفهميدم خون بايد مى شدى ودر رگهايم جريان مى يافتى وسلولهايم يارب يارب مى گفت يا اباعبدالله شفاعت ، آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد براى ديدار ربش چه كنم كه تهيدستم. شهيد مهدي باکري

در اين عرصه چون حاج هميت کجاست؟! که در هر قعودش قيامي به پاست....

امروز براي شهدا وقت نداريم.... اي داغ دل لاله تو را وقت نداريم... با حضرت شيطان سرمان گرم گناه است.... ما بهر ملا قات خدا وقت نداريم...

در باغ شهادت باز باز است// و ليکن عاشق صادق نياز است..............................

همرنگ چقد دلت پره!

خييييييييييييييييييييييلي منتظر جان....

دلي دارم كه دائم در هواي يار مي باشد...

انتظار كوش؟

به زيرِ لب تو چه خواندي که آسمان خم شد// و از ميان زمين مردِ واپسين کم شد// به زيرِ لب تو چه خواندي که ره نشان دادند// و تحفه نعشِ تو را دستِ آسمان دادند// به زيرِ لبِ تو چه خواندي که قفلِ بسته شکست// و بغضِ مانده‌ي مردانِ دل‌شکسته شکست// به زيرِ لب تو چه خواندي؟ بگو، بلند بگو// ز کاروان عقب‌افتاده‌گان کم‌اند، بگو

روييده زتربت شهيدان، گل سرخ / پيغام شهيد است به دوران، گل سرخ تا جان دگر فدا کند رهبر را / روييده هزار باغ و بستان، گل سرخ . . .

شهادت را نه در جنگ، در مبارزه مي دهند ما هنوز شهادتي بي درد مي طلبيم غافل که شهادت را جز به اهل درد نمي دهند . . .

غافل که شهادت را جز به اهل درد نمي دهند . . ...................

ياد چمران افتادم...يه متن زيبايي در مورد «درد» داره...

ياد دکتر چمران و همرزمانش بخير...

براي بچه بسيجي خايي كه اينجا درست كردند دعا كنيد

با شهيدان لحظه اي خلوت کنيم// عشق را در بزم خود دعوت کنيم...

...