سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جاده مه گرفته

سلام

لابه لای برگه های قدیمی ایم یه شعر پیدا کردم که نمی دونم شاعرش کیه و اصلا یادمم نمی یاد از کجا نوشتمش! ولی خیلی برام جالب بود.شما هم حتما بخوندیش ، خوشتون می یاد!

 جونم از نوع پسر، سیبیل من اومده در

سینه رو می کنم سپر، خونه رو می گذارم رو سر

باید که ابجی بدونه صدام کلفت و مردونه ست

نعره شیر اگه اومد، بفهمه مردی تو خونه س

من دیگه مرد گنده ام، فکر نکنین که نوکرم

عمرا اگه واسه ننه، سبزی و نونی بخرم

افت کلاسه اگه من، صرف کمک کاری کنم

باید که مردونگی مو ، صرف کتک کاری کنم

درست شغلی ندارم، درسته ول معطلم

اما بدن سازی می رم، اخر تیپ و هیکلم

خیلی زیاد پیش اومده تا نصف شب خونه نرم

با خونه حال نمی کنم، با فامیلا نمی پرم

به جز رفیق نداره ،هیچ چیز دیگه ارزشی

باید با اونا بپری، هر چی کشیدن بکشی

هر کاری کردن بکنی، هر چی که خوردن بخوری

اخ که دیگه نمی شنوی ، نه پندی و نه غرغری

اخه اونا مثل خودت، هم جوونن هم پریشون

که درکشون نمی کنن، فامیل و خانواده شون

دلیل این که با اونا مشغول شبگردی شدم

اینکه دور و بریا باور کنن مردی شدم

با این همه مردونگی فقط یه اشکالی دارم

ننه ام نمی گذاره که من براش عروسی بیارم

اون می گه بچه ای هنوز، به بچه ها زن نمی دن

شما بگین چی کار کنم که اون برام زن بگیره؟!!

 

قابل توجه دوستان: این شعر فقط محض مزاح بود.همینو بس!



نوشته شده در دوشنبه 88 مرداد 26ساعت ساعت 6:54 عصر توسط همرنگ دریا| نظر

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin